داستان آبیدیک

black market

blæk mɑɹkɪt


فارسی

1 حسابداری و مالی:: بازار سیاه

شبکه مترجمین ایران

2 عمومی:: دربازار سیاه‌معامله‌ كردن‌، بازار سیاه‌

شبکه مترجمین ایران

english

1 general::   noun ADJ. thriving PREP. on the ~ You could buy anything you needed on the black market. | ~ in During the war, there was a thriving black market in food.

Oxford Collocations Dictionary


معنی‌های پیشنهادی کاربران

نام و نام خانوادگی
شماره تلفن همراه
متن معنی یا پیشنهاد شما
Captcha Code